توضیحات
کتاب قصه ها عوض می شوند 6 (ملکه برفی) اثر سارا ملانسکی نشر پرتقال:
کتاب قصهها عوض میشوند 6:
کتاب قصه ها عوض می شوند ملکه برفی نوشتهی سارا ملانسکی، به ادامهی داستانهای پرفروش جونا، ایبی و آینهی جادویی میپردازد. در این ماجرا آنها به قصهی ملکه برفی که بدجنس و خطرناک است، وارد میشوند.
موضوع کتاب قصهها عوض میشوند 6 ملکه برفی چیست؟
ایبی و جونا تصمیم گرفته بودند که از آینهی جادویی و دردسرهایش دور بمانند تا اینکه یکدفعه گربهی آنها به درون آینه پرید و جونا و ایبی هم چارهای نداشتند جز اینکه به دنبالش بروند. وقتی به سرزمین یخی رسیدند متوجه شدند که به داستان ملکه برفی (Cold As Ice) پا گذاشتهاند؛ او که واقعاً بدجنس بود، گربهی جونا و ایبی را به مجسمهی یخی تبدیل میکند و آنها باید هر چه سریعتر راهی پیدا کنند تا خودشان یخ نزنند…
دربارهی مجموعه قصهها عوض میشوند:
سارا ملانسکی (Sarah Mlynowski) در این مجموعهی کتاب قصه ها عوض می شوند ملکه برفی محبوب که از سری کتابهای پرفروش نیویورک تایمز محسوب میشود با ایدهای بکر و جالب داستانهایی را به رشته تحریر درآورده است که برای تمام کودکان جذاب است. در مجموعه قصهها عوض میشوند (Whatever After) ایبی و جونا خواهر و برادری هستند که به تازگی به محله و خانهای جدید نقل مکان کردهاند. ایبی به مدرسهای جدید میرود، اما بعد از گذشت مدتی همچنان به آن عادت نکرده و دلتنگ دوستان قدیمیاش است.
یک شب جونا چیزی عجیبی در زیرزمین خانهی جدیدشان میبیند؛ آینهای که در زیرزمین تکان خورده و صداهایی از خودش در میآورد؛ جونا، ایبی را هم از خواب بیدار میکند تا او هم این آینهی سحرآمیز را ببیند. جونا چند ضربه به آینه میزند و ناگهان آینه آنها را به داخل خود کشانده و وارد سرزمین قصهها و ماجراهای جذاب و قدیمی میکند. جونا و دیبی در هر داستانی که وارد میشوند مسیر آن را عوض کرده و پایانی غیر منتظره و بامزه برای آن رقم میزنند.
نکوداشتهای کتاب قصهها عوض میشوند 6 ملکه برفی:
– روند سریع و تعلیق داستان خوانندگان را از صفحهی اول مسحور میکند. (Kirkus Reviews)
– سرگرمکننده و خندهدار. (Lauren Myracle)
– خندهدار با پیچ و تابهای غیرمنتظره و نشان دادن قدرت دختران. (Booklist)
کتاب قصهها عوض میشوند 6 ملکه برفی مناسب چه کسانی است؟
کودکان سنین 7 تا 12 سال از خواندن این داستان فانتزی و جذاب لذت خواهند برد.
در بخشی از کتاب قصهها عوض میشوند 6 ملکه برفی میخوانیم:
میگویم: «جونا، مراقب باش! خُب حالا شاید اینجا یه گوزن هم ببینیم. بستگی داره کجای داستان باشیم. البته اگه اصلاً توی داستان ملکهی برفی باشیم! بگذریم… دختر کوچولوی دزد، به گِردا کمک میکنه که فرار کنه. گِردا بالاخره به قصر یخی ملکهی برفی میرسه. بعد، کای رو میبینه. ملکهی برفی کای رو طلسم کرده بوده. گِردا بغلش میکنه و اشک میریزه و اشکهاش و بعدشم اشکهای خودِ کای، طلسم رو باطل میکنه و یخ کای ذوب میشه! کای به هوش میاد و دنبال گِردا راه میافته که برن خونه… »
«چه بلایی سر ملکهی برفی میاد؟»
«هیچی! اونجا نبوده.»
«یعنی چی؟»
«نمیدونم! اون دیگه آخرهای داستان غیبش میزنه! شاید مسافرته مثلاً.»
به پایین یک کوه رسیدهایم. ردِپا بهطرف بالا میرود و پشت یکی از درختها محو میشود. ما آن را دنبال میکنیم؛ امیدوارم زیاد بالا نرفته باشد.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.