توضیحات
کتاب مدرسه جاسوسی 6 (عملیات شناسایی) اثر استوارت گیبز نشر پرتقال:
کتاب مدرسه جاسوسی 6 عملیات شناسایی نوشتهی استوارت گیبز، ادامهی داستانهای مهیج بن را به تصویر میکشد که این بار قصد شناسایی گروه تبهکاری اسپایدر را دارد اما این عملیات به یک ماجرا خطرناک میرسد که هیچکس پایان آن را نمیداند. داستانی به شدت هیجانانگیز با چاشنی طنز و ماجراجویی که پایان آن قابل حدس نیست. این کتاب جذاب از پرفروشترین آثار نیویورکتایمز در بخش کودک و نوجوان به شمار میآید.
موضوع کتاب مدرسه جاسوسی 6 عملیات شناسایی چیست؟
بن تا پیش از بارها در دام اسپایدر گرفتار شده به همین خاطر حواسش خیلی جمع است و میداند که باید به همه چیز مشکوک باشد و به هیچ چیز اعتماد نکند. موری هیل که در جلدهای پیش توسط سازمان دستگیر شده بود در زندان مدرسه تحت مراقبت بود. او که پیش از این هیچ اطلاعاتی از اسپایدر نمیداد ناگهان تصمیم میگیرد که همهچیز را فاش کند! همین موضوع بن را وارد ماموریتی جدید میکند و او همراه با اریکا به مکانی نامعلوم میروند تا اطلاعاتی از گروه تبهکاری اسپایدر به دست بیاورند… با داستان عملیات شناسایی (Spy School Goes South) همراه باشید تا یک ماجراجویی دیگر همراه با بن را تجربه کنید.
دربارهی مجموعه مدرسه جاسوسی:
این مجموعهی هفت جلدی متفاوت و جذاب که از پرفروشترینهای نیویورک تایمز به شمار میآید، نوجوانان بسیاری را در دنیا شیفته خود کرده است. شخصیت محوری این داستانها پسری به نام بن است که با وارد شدنش به ماجراهای جاسوسی اتفاقات بامزه و مهیجی را رقم میزند. استوارت گیبز (Stuart Gibbs) در داستانهای مدرسه جاسوسی (Spy School) به طرز ماهرانهای بن را که تا حدودی دست و پا چلفتی هم هست در موقعیتهای مختلف قرار میدهد و با ماجراجوییهای مختلف و کشف رمز و رازهای هر داستان نوجوانان علاقهمند به داستانهای معمایی و هیجانانگیز را به شدت جذب خود میکند به قدری که به سختی میتوانند از خواندن آن دست بکشند.
کتاب مدرسه جاسوسی 6 عملیات شناسایی مناسب چه کسانی است؟
نوجوانان علاقهمند به داستانهای معمایی و جاسوسی از خواندن این کتاب لذت خواهند برد.
در بخشی از کتاب مدرسه جاسوسی 6 عملیات شناسایی میخوانیم:
مورِی متوجه شد به کاسهاش زل زدهام. گفت: «میدونم خیلی از این غذا بد میگفتم، ولی قبلاً امتحانش نکرده بودم. اتفاقاً خیلی هم خوبه! و مسلمه که نسبت به رژیم غذایی قبلیم واسه بدنم مفیدتره.» بازوهایش را خم کرد و عضلاتش را نشانم داد. «این ترکیب خاص خودمه: جوی آسیابشده، تکههای کلمپیچ فشردهشده و سرشیر مغولستانی. یهکم هم شیرهی آگاوه بهش اضافه کردم تا طعم بگیره. یه عالمه آنتیاکسیدان و فیبر و ویتامین ب2 داره. اگه دوست داری امتحانش کنی، باز هم دارم.»
بهش گفتم: «شاید بعداً.» کاری که واقعاً دوست داشتم انجام دهم این بود که دوباره بخوابم. رأس ساعت دوی صبح، دقیقاً طبق برنامه، از مدرسهی جاسوسی راه افتاده بودیم و با ماشین آمده بودیم فرودگاه کوچک مخفی سیا در حومهی ویرجینیا. مورِی قبل از ما رسیده بود و دستبسته پشت یکی از ماشینهای سیا نشسته بود. دو خلبان هم آنجا بودند، مرد و زنی که سایرس گفت میتوانیم بهشان اعتماد کنیم. تا خلبانها هواپیما را برای پروازمان آماده میکردند، سایرس مورِی را بازرسی بدنی کرد تا سلاح نداشته باشد (سلاحی نداشت) و مأموریتمان را هم با ما مرور کرد.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.